چه زمانی باید به روانشناس مراجعه کنیم؟
شاید در فیلمها و سریالهای خارجی دیده باشید که مردم بعضی جوامع چقدر به حضور همیشگی یک روانشناس و مشاور در مراحل مختلف زندگی خود عادت دارند و برای مشورت درباره مشکلات کوچک و بزرگ و گرفتن راهنمایی و مشاوره بهطور مرتب با روانشناسان در ارتباط هستند. در جامعه ما هم چند سالی است که خوشبختانه این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. اما در واقع ما چه زمانی به روانشناس نیاز داریم؟ در این مطلب از وبلاگ اسنپدکتر به این سوال پاسخ دادهایم.
زمان مراجعه به روانشناس برای هر شخص، بسته به دلیل مراجعه و شدت آن متفاوت است، به همین خاطر پاسخ به این سوال که چه زمانی به یک روانشناس نیاز داریم به عوامل بسیار زیادی مربوط میشود. در این مطلب به بررسی دقیق بهترین زمان مراجعه به روانشناس در شرایط مختلف میپردازیم.
چرا به روانشناس نیاز داریم؟
زندگی همیشه با چالش همراه است. گاهی شدت چالشها به قدری زیاد است که ادامه آن برای انسان غیر ممکن به نظر میرسد. این چالشها ممکن است مرگ یک عزیز، بروز یک اختلال روانی یا احساس اضطرابی طاقت فرسا باشد. مهم است که بدانید برای هر مشکلی در مسیر زندگی، همیشه کمک در دسترس است. بهترین راه برای درمان مشکلاتی که به روان و ذهن ما مربوط میشوند، کمک گرفتن از متخصص و مشاور روانشناس است. چون این فرد متخصص کمکمان میکند تا مشکلات را به صورت ریشهای و عمیق بررسی و برای درمان قطعی آنها اقدام کنیم.
همه ما در مقاطعی از زندگی خود استرس، اضطراب، نوسانات خلقی و انواع دیگر ناراحتیهای ذهنی را تجربه میکنیم. ممکن است این تجربیات به دلیل چالشهای شغلی، قبول نشدن در امتحانی مهم، مشکلات اقتصادی، رابطه عاطفی، از دست دادن شخص عزیزی و سوگواری برای تمام اینها… باشد. بیشتر اوقات، بعد از گذشت مدتی ناراحتیهایمان به پایان میرسند و به زندگی روال گذشته خود باز میگردد اما مواقعی وجود دارند که نمیتوانیم به تنهایی از این چالشها عبور کنیم و به کمک یک متخصص نیاز داریم.
هیچ یک از ما نمیتوانیم درباره مسائل زندگی و تجربیات خود به طور کاملا عینی و منطقی قضاوت کنیم، تصمیم بگیریم و مطابق آن رفتار کنیم. زمانی که هیجانات شدیدی را تجربه میکنیم، توانایی انتخاب بهترین مسیر را نداریم و اغلب اشتباه رفتار میکنیم و یا دچار سردرگمی میشویم. بنابراین بهتر است از فردی متخصص راهنمایی بگیریم تا مرزهای سالم روانی را ایجاد کنیم.
ممکن است تصور کنیم درمانگران فقط در مواقع ضروری میتوانند به ما کمک کنند. یعنی تنها باید هنگام مواجه با بحرانها دست به دامن کلینیکهای مشاوره و روان درمانی شد. اما برخلاف باور، فردی که میخواهد سلامت جسمی داشته باشد، باید به طور مداوم و هر ساله با پزشک شخصی خود در ارتباط باشد. اینطور نیست؟
روانشناسان چه روشهایی برای درمان دارند؟
درواقع سوال اصلی ما این است که چرا به روانشناس نیاز داریم و روانشناس با ما چه میکند؟ اگر به عمق این سؤال بروید، اینکه چگونه افراد از طریق رواندرمانی تغییر میکنند میتواند شما را حیران کند. اینجا مداخلهای روانشناختی مطرح است که به نظر میآید به اندازه داروها تأثیرگذار باشد. پژوهشها نشان دادهاند که در بلندمدت روان درمانی موثرتر از درمان دارویی است. اما چطور این گزاره را باور کنیم؟
دو نفر در یک اتاق مینشینند و هر هفته برای مدتی مشخص با هم گفتگو میکنند و در مقطعی یکی از آنها در زمان خروج از اتاق شخصی تحولیافته است و دیگر رنجور از درد، ناتوان از ترس یا درمانده از ناامیدی نیست. چطور این اتفاق رخ میدهد و در این اتاق چه گذشته است؟
اگر توجه کنید که تعداد شیوههای رواندرمانی موجود چقدر زیاد است و روشهایی که معمولاً به کار میگیرند چقدر با یکدیگر تضاد دارد، موضوع از این هم گیجکنندهتر میشود. بعضی از این شیوهها از شما میخواهند که بیشتر احساس کنید (مثلاً رویکردهای روانپویایی و عاطفهمحور)؛ برخی دیگر میخواهند که احساسات خود را کمتر وارد تصمیمگیریهای خود در مسائل زندگی کنید و بیشتر بیاندیشید (برای مثال، روشهای درمانیِ شناختیرفتاری).
رویکردهای دسته اول احساسات تلخ را امری در نظر میگیرند که باید بیرون ریخته شود، روی آن کار شود و دوباره جذب شود؛ رویکردهای دسته دوم احساسات را امری میدانند که باید به چالش گرفته شود و از طریق تعدیل آگاهانه در افکارِ منفی کنترل شوند. بعضی از درمانگران حتی بخش بزرگی از زمان را سکوت میکنند و اجازه میدهند که سکوتشان کمک کند که بیماران واقعیتهای ناراحتکننده را بیان کنند؛ برخی دیگر میان روند ساختارمند تمرینات و تکالیف منزل به ندرت توقف میکنند. در بیش از ۴۰۰ شیوه رواندرمانی که امروزه وجود دارد، روانشناس شما ممکن است تجسمِ یک درمانگر، شخص معتمد، متخصص بالینی، مربی سلامت ذهنی یا ترکیب، رنگ و سایهروشن دیگری از همه اینها باشد.
برای رفع چه مشکلاتی به روانشناس مراجعه کنیم؟
-
مشکلات زندگی
زندگی همه ما، پر از چالشهای کوچک و بزرگ است که باید با آنها مقابله کرد. از دست دادن عزیزان، شکستهای شغلی و تحصیلی، طلاق یا بیماریهای سخت میتوانند ما را دچار سردرگمی کنند، زندگی روانی ما را تحت تاثیر قرار دهند و اصطلاحاً تعادل روانی ما را برهم بزنند. در هر صورت برای مقابله با آنها به کمک و حمایت اطرافیان نیاز داریم و استفاده از متخصص راه هوشمندانهتری به نظر میرسد.
-
پیشگیری
البته مشاوره فقط برای درمان یا پیدا کردن راه حل مشکل نیست. یکی از اهداف اصلی مشاوره پیشگیری است. برخی رفتارهای اشتباه ما پیامدهایی به همراه دارد. برای پیشگیری از بروز این پیامدها که گاهی به مشکلات بزرگ زندگی فرد تبدیل میشوند، میتوانید از دانش روانشناسی کمک بگیرید. علاوه بر آن موفقیت در زندگی نیاز به مهارتهایی دارد. حتما شما هم افرادی را میشناسید که با چند کلمه صحبت مشکلات و موانع را به سادگی از سر راه خود بر میدارند. آنچه که قدیمیها به آن مهره مار میگویند یکی از این مهارتها است. اعتماد به نفس، عزت نفس، تصمیمگیری صحیح، حل مساله و … از جمله مهارتهای مهم زندگی در برای رسیده به موفقیت هستند که پژوهشهای روانشناسی زیادی در مورد آنها صورت گرفته است. روانشناس راهکارهای صحیح و کاربردی را برای تصمیمگیری عاقلانه به شما ارائه میدهد و شما را از عواقب انتخابها و تصمیمهای اشتباه آگاه میکند.
-
مشکلات روانی
بسیاری از ما گاهی دچار وسواس، استرس، اضطراب، افسردگی و مشکلات روانی از این دست میشویم. برخی از مشکلات پای ثابت زندگی ما میشوند. گاهی این مشکلات به یک اختلال یا مساله جدی تبدیل میشوند که همه یا بخشی از زندگی ما را مختل میکند. قطعا برطرف کردن این مشکلات میتواند به رشد ما کمک کند. اما راه حل برطرف کردن این مشکلات را چگونه باید یافت؟ قطعا این مسائل جدیتر از آن است که با جستجو در اینترنت یا مشورت با دوستان و اطرافیان قابل حل باشد. بنابراین به مشورت با یک متخصص نیاز است.
روان درمانگر با ما چه میکند؟
جان باولبی، روانشناس، روانپزشک و روانکاو انگلیسی که به خاطر تحقیقاتش در زمینه رشد کودک و نظریهپردازیاش درباره دلبستگی به شهرت رسیده، به این سوال که چرا ما به یک روان درمانگر نیاز داریم و او با ما چه میکند اینگونه پاسخ داده است:
باولبی مدعی بود که میل به آسایش و امنیت یکی از نیازهای ذاتی انسان است. ما به گونهای تکامل یافتهایم که به مراقبانی «مسنتر و آگاهتر» از خود نیازمند و دلبسته باشیم تا در طول دورانی که نمیتوانیم از خود محافظت کنیم، یعنی دوران کودکی، آنها از ما در مقابل خطرات حفاظت کنند. باولبی در نظریهی دلبستگی خود امیدوار بود که بتواند چگونگی ارتباط والدین و فرزندان را مورد مطالعه قرار دهد. به اعتقاد او چنین پژوهشی میتوانست نقطه آغازی برای درک بهتر آنچه که در اتاق مشاوره روانشناختی میان بیمار و درمانگر میگذرد، باشد.
چطور دلبستگی میتواند در ما سوء ظن ایجاد کند؟
به نظر میرسد که دلبستگی به افرادی که به ما حس امنیت نمیدهند، سوءظن طبیعی ما را نسبت به دیگران تقویت میکند. همچنین ما را به اشخاصی بسته نسبت به اطلاعات مرتبط اجتماعی تبدیل میکند که پذیرای دیگران نیست. پیتر فوناجی (Peter Fonagy)، پژوهشگر آسیبشناسی روانی در دانشگاه کالج لندن، که مدتها به پژوهش دربارهی کودکان و جوانان پرداخته، این وضعیت را «بیاعتمادی شناختشناسانه» میخواند.
به گفته او مهمترین ارزش رواندرمانی در توان بالقوهای است که این علم برای بازسازی اعتماد شناختشناسانهی ما دارد و میتواند توانایی ما برای یادگیری از دیگران در محیط اجتماعی را فعالکند.
با بازسازی دلبستگی امن، رواندرمانی حالت تدافعی اجتماعی ما را کم میکند و به ما کمک میکند که به یک نفر (درمانگر) اعتماد کنیم، چیزی که در نهایت ما را توانمند خواهد ساخت که خود را در معرض جهان قرار دهیم و به افرادی دیگر نیز اعتماد کنیم. اهمیت این دریافت چنان مهم است که حتی در جلسات درمانِ شناختیرفتاری، وقتی درمانگر در معرض دلزدگیهای شدید و فراوان بیمار قرار میگیرد، به طور موقت برنامه عادی خود را کنار میگذارد یا موضعی همدلانه نسبت به این احساسات میگیرد، و سپس دوباره به تأکید بر مضامین شناختی و کنترل عقلانی تجربه عاطفی باز میگردند.
چطوری روان درمانگرها حس اعتماد را به ما باز میگردانند؟
بازسازی دلبستگیِ امنیتبخش همان چیزی است که برای کورا (Cora) اتفاق افتاد. او در آخرین جلسات دریافت که دیگر تنها نیست. کورا دوستی داشت که میتوانست روی او حساب کند، خواهری که خاطرات کودکی مشترکی با او داشت. منظور این نیست که چنین افرادی از قبل در زندگی او وجود نداشتند؛ او نمیتوانست آنها را ببیند یا شاید به افرادی که در زندگیش بودند، اعتماد نمیکرد. اما اعتماد فزاینده او، ابتدا به درمانگر، سپس به حسننیت جهان و توانایی خود برای یافتن مسیرش در آن به او اجازه داد که دیگران را «بیشتر به عنوان فرصتهایی برای برقراری ارتباطات اجتماعی خود ببیند تا تهدید». رواندرمانی ابداً سلامتی را به کورا باز گرداند. آسیب روانی او عمیقتر از اینها بود. اما او نجات یافت. آماده شد که زندگی کند و روز به روز بهتر شود.
کورا در آخرین جلسه رواندرمانی برای درمانگر خود یک هدیه خداحافظی به جا گذاشت؛ یک قفل طناب کوهنوردی. به کمک چنین قفلی در کوهها دو کوهنورد با طناب به نحوی امن به یکدیگر متصل میمانند تا اگر یکی افتاد، پیوند میان آنها همچنان برقرار باشد و او را از مرگ نجات دهد.
یک روانشناس خوب چه ویژگیهای دارد؟
احتمالا همه شما نیاز به مشاوره را در زندگی خود احساس کردهاید اما ممکن است بپرسید چرا به جای مشورت با دوستان یا اقوام باید به روانشناس مراجعه کرد. برای رسیدن به پاسخ این سوال، بهتر است ابتدا به ویژگیهای یک مشاور خوب اشاره کنیم.
-
گوش شنوا
ممکن است میان دوستانتان کسانی را بشناسید که مشتاق حرف زدن با آنها هستید. حرفهای شما را به دقت گوش میدهند و باعث میشوند احساس بهتری داشته باشید. اما متاسفانه همه افراد چنین دوستانی ندارند. علاوه بر این اگر مشکل شما فراتر از یک درد و دل ساده باشد، احتمالا دوست شما نمیتواند بهترین راهحل را پیش روی شما بگذارد.
-
همدلی
همه، مشکلات زندگی شما را تجربه نکردهاند تا اصطلاحا «همدرد» شما باشند اما یک روانشناس آموخته است که چگونه با شما همدلی کند. خود را جای شما گذاشته و سعی میکند احساس شما را درک کند. ممکن است شرایطی که شما در آن قرار دارید برای هر کسی قابل درک نباشد، اما روانشناس با توجه به تجربهای که دارد، میتواند شرایط شما را راحتتر بپذیرد. ضمن اینکه یک روانشناس خوب و با تجربه هرگز شما را قضاوت نمیکند. ممکن است دوستی با این ویژگی داشته باشید اما پیشنهاد میکنیم عجله نکنید و با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.
-
رازداری
وقتی با یک شخص احساس صمیمیت میکنید بخشهایی از زندگی خصوصی خود را با او به اشتراک میگذارید. همیشه این ترس وجود دارد که راز شما توسط دوست یا نزدیکانتان برملا شود و یا از آنها علیه شما استفاده کنند. اما روانشناس رازدار شماست و اسرار شما در سینه او محفوظ میماند.
-
تخصص
دانش روانشناسی به مشاور کمک میکند ریشه مشکلات شما را شناسایی کند و بهترین راهکار را برای مقابله با آن پیش رویتان بگذارد. مشکلاتی که ممکن است در زندگی به خصوص در روابط با اغلب آدمها، در محیط کار، تحصیل و خانوادهاتان برای شما تکرار شود. روانشناس خوب میتواند ریشه مشکل را شناسایی و به شیوه علمی و قدم به قدم شما را در حل مشکلات یاری کند.
پزشکان سلامت جسم شما را ارزیابی و در صورت نیاز درمان میکنند. روانشناسان به فکر سلامت روحی شما هستند. سلامت روانی به شما کمک میکند با آمادگی بیشتری با چالشهای زندگی روبرو شوید. ارتباط سالم برقرار کنید و احساس آرامش و آسایش را تجربه کنید. با کمک روانشناس و انجام تمرینهایی که به شما محول میشود، عادتهای غلط را کنار گذاشته و عادتهای مثبت را در خود تقویت میکنید.
در نهایت …
باید بدانیم که روانشناس ابزار بسیاری مفیدی در جعبه ابزار زندگی شماست. روانشناس میتواند در همه زمینهها از جمله پاکسازی ذهن، کنترل استرس، اضطراب، فوبیاها و سایر مشکلات زندگی به شما کمک کند و حداکثر شادی را در زندگی برای شما به ارمغان بیاورد. او به رهایی از علائم افسردگی و مشکلات روانی دیگر نیز کمک میکند.
گام اول پیدا کردن یک روانشناس خوب در نزدیکی محل سکونتتان است تا رابطهای باز، ارتباطی مؤثر و موفق را با او آغاز کنید . پس از این کار برای به حداکثر رساندن سلامتی روان و کمک به زندگی بهتر کافیست با روانشناس خود همکاری کنید.