روانشناسی

آیا من افسردگی دارم؟

«افسردگی» واژه‌ای است که برای توصیف مجموعه‌ای از علائم فکری، احساسی و رفتاری به کار می‌رود. آگاهی بیشتر درباره این پدیده روانی می‌تواند به ما کمک کند که در صورت نیاز، چه درباره خود و چه اطرافیانمان، آن را بهتر تشخیص داده و از تشدید آن جلوگیری کنیم. هدف ما در این مطلب از وبلاگ اسنپ‌ دکتر، ارائه اطلاعاتی درباره افسردگی است. در این مطلب شما با انواع افسردگی، علائم، دلایل بروز آن آشنا خواهید شد. در نظر داشته باشید که آگاهی از علائم افسردگی می‌تواند شناخت شما را از این بیماری افزایش دهد. اما شناخت افسردگی با تشخیص آن متفاوت است. تشخیص قطعی تنها زمانی معتبر است که یک متخصص سلامت روان، شرایط فرد را دقیقاً ارزیابی کرده و نظر حرفه‌ای خود را اعلام کند.

افسردگی به معنای تجربه چه احساساتی است؟ 

تقریباً همه افراد در مقاطعی از زندگی دچار افت خلق و حال بد می‌شوند. اما افسردگی یعنی تجربه احساس ناراحتی عمیق که هفته‌ها یا حتی ماه‌ها ادامه دارد. بنابراین افسردگی فراتر از احساس ناراحتی چند روزه است.

برخی، افسردگی را یک مشکل جدی نمی‌دانند و تصور می‌کنند افراد افسرده برای جلب توجه تظاهر می‌کنند. این دیدگاه اشتباه است. افسردگی یک بیماری واقعی و جدی است، نه نشانه‌ای از ضعف شخصیت. گفتن جملاتی مثل «خودت رو جمع‌وجور کن» به فرد افسرده کمکی نمی‌کند و حتی می‌تواند اوضاع را بدتر کند.

چگونه بفهمیم افسرده هستیم یا نه؟

افسردگی می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار دهد و علائم متعددی داشته باشد. این علائم شامل احساس ناراحتی و ناامیدی پایدار و از دست دادن علاقه به چیزهایی است که قبلاً برایمان جذاب بودند. فرد افسرده ممکن است احساس شکنندگی کرده و حتی دچار علائم اضطراب نیز بشود.

افسردگی می‌تواند علائم جسمی هم داشته باشد، مثل خستگی همیشگی، خواب نامناسب، کاهش اشتها یا میل جنسی، و دردهای بی‌دلیل. این علائم ممکن است هفته‌ها یا ماه‌ها ادامه پیدا کنند و زندگی کاری، اجتماعی و ارتباطات خانوادگی فرد را مختل کنند.

در ادامه، فهرستی از علائم افسردگی را در سه گروه روان‌شناختی، جسمی و اجتماعی مشاهده می‌کنید. البته داشتن همه این علائم با هم، معمول نیست.

 

علائم روان‌شناختی:

  • خلق پایین یا احساس غم دائمی
  • ناامیدی و درماندگی
  • اعتماد‌به‌نفس پایین
  • احساس شکنندگی یا گریه‌های بی‌دلیل
  • احساس گناه
  • زودرنجی و بی‌تحملی نسبت به دیگران
  • نداشتن انگیزه یا علاقه
  • مشکل در تصمیم‌گیری
  • ناتوانی در لذت بردن از زندگی
  • اضطراب یا نگرانی
  • افکار خودکشی یا آسیب به خود

علائم جسمی:

  • کند شدن در حرکت یا صحبت
  • تغییر در اشتها یا وزن (معمولاً کاهش، گاهی افزایش)
  • یبوست
  • دردهای بدون دلیل مشخص
  • کاهش انرژی
  • کاهش میل جنسی
  • اختلال در خواب (مثلاً سخت به خواب رفتن یا بیدار شدن زودهنگام)

علائم اجتماعی:

  • کناره‌گیری از دوستان و جمع‌ها
  • بی‌توجهی به سرگرمی‌ها و علایق قبلی
  • مشکلات در خانه، محیط کار یا روابط خانوادگی

انواع افسردگی

انواع افسردگی 

افسردگی معمولاً به‌تدریج ایجاد می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تشخیص آن دشوار باشد. بسیاری از افراد تلاش می‌کنند با علائم خود کنار بیایند، بدون اینکه متوجه وجود مشکل باشند. گاهی دیگران زودتر متوجه تغییرات ما می‌شوند.

پزشکان افسردگی را از نظر شدت، به دو دسته خفیف و شدید تقسیم می‌کنند. این تقسیم‌بندی بر اساس موارد زیر انجام می‌شود:

  • علائم هر چند وقت یک‌بار رخ می‌دهند و چقدر شدید هستند؟
  • علائم چقدر طول کشیده‌اند؟
  • این علائم تا چه حد عملکرد روزمره را مختل کرده‌اند؟

در موارد شدید، ممکن است فرد دچار علائم روان‌پریشی (سایکوز) نیز بشود. باید توجه داشت که فقط متخصص سلامت روان می‌تواند علائم افسردگی را در فرد ارزیابی و شدت افسردگی را در او تشخیص دهد ، و خود فرد به‌تنهایی قادر به تشخیص دقیق نیست.

انواع دیگر افسردگی

افسردگی می‌تواند در شکل‌ها و شرایط مختلفی ظاهر شود:

  • افسردگی پس از زایمان: بعضی والدین پس از تولد فرزند دچار افسردگی می‌شوند. هم پدر و هم مادر مستعد ابتلا به این نوع افسردگی هستند. درمان‌های رایج شامل روان‌درمانی (درمان کلامی) و دارو درمانی از مواردی هستند که برای درمان علائم موثر واقع شده‌اند.
  • اختلال دوقطبی (مانیک-دپرسیو): در این اختلال، حالات روحی فرد در سطح بسیار بالا و بسیار پایین نوسان دارد و ممکن است به رفتارهای پرخطر مانند ولخرجی، قمار یا روابط جنسی خارج از چارچوب و پرخطر دست بزند.
  • افسردگی فصلی: علائم این نوع افسردگی از الگوی فصلی پیروی می‌کندو معمولاً در فصل‌های خاص مثل زمستان بروز می‌کند.
  • ملال پیش از قاعدگی (PMDD): نوع شدیدتری از سندرم پیش‌ازقاعدگی (PMS) است که در آن علائم افسردگی در هفته‌های قبل از قاعدگی بروز می‌کنند.

چه دلایلی باعث ابتلا به افسردگی می‌شود؟

  • عملکرد شیمیایی مغز: عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز مانند سروتونین و دوپامین می‌تواند باعث بروز افسردگی شود.
  • ژنتیک: اگر یکی از بستگان درجه یک فرد (مثل والدین یا خواهر و برادر) دچار افسردگی باشد، احتمال ابتلای او به افسردگی حدود سه برابر بیشتر است. البته حتی بدون سابقه خانوادگی هم ممکن است کسی به افسردگی دچار شود.
  • رویدادهای استرس‌زا: اتفاقات دشوار زندگی مانند مرگ عزیزان، طلاق، احساس تنهایی یا نداشتن حمایت اجتماعی می‌توانند زمینه‌ساز افسردگی شوند.
  • داروها و مواد مخدر: بعضی داروها ممکن است عوارضی شبیه افسردگی داشته باشند. همچنین مصرف یا سوءمصرف موادی مثل الکل می‌تواند باعث ایجاد یا تشدید افسردگی شود.

سوگواری یا افسردگی؟

  • تشخیص تفاوت بین سوگواری و افسردگی گاهی سخت است، چون علائم مشابهی دارند. سوگواری واکنشی طبیعی به از دست دادن است، اما افسردگی یک اختلال روانی است. در سوگواری احتمالا عامل از دست رفته مشخص است اما فرد افسرده اغلب نمی‌داند چه چیزی عامل اصلی مشکل است.
  • در سوگواری، احساس ناراحتی به‌مرور کاهش پیدا می‌کند. اما در افسردگی، این احساسات پایدار می‌مانند. افکار خودکشی، روان‌پریشی، احساس گناه شدید، ناامیدی عمیق و خود تخریبی شدید بیشتر به افسردگی مربوط می‌شوند تا سوگواری.

روش‌های درمان افسردگی

  • روان‌درمانی: روان‌درمانی (درمان کلامی) شامل صحبت با یک متخصص سلامت روان است. درمانگر به شما کمک می‌کند احساسات، افکار و رفتارهای ناسالم را شناسایی و اصلاح کنید. انواع مختلفی از روان‌درمانی وجود دارد که رایج‌ترین آن‌ها «درمان شناختی رفتاری» (CBT) است. روان‌درمانی متمرکز بر هیجان (EFT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و روان‌درمانی تحلیلی از دیگر انواع روان‌درمانی هستند. گاهی اوقات، جلسات کوتاه‌مدت کافی هستند، اما برخی افراد ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها به درمان ادامه دهند.
  • دارو درمانی: داروهای تجویزی ضد افسردگی می‌توانند به تغییر شیمی مغز که باعث افسردگی شده کمک کنند. انواع مختلفی از این داروها وجود دارد و ممکن است مدتی طول بکشد تا دارویی که برای شما مناسب‌تر است، پیدا شود. برخی از داروهای ضدافسردگی عوارض جانبی دارند که معمولاً با گذشت زمان کاهش می‌یابند. اگر این عوارض باقی ماندند، با پزشک خود صحبت کنید؛ شاید داروی دیگری برای شما مناسب‌تر باشد.
  • درمان تکمیلی: این روش‌ها شامل درمان‌هایی هستند که در کنار طب کلاسیک استفاده می‌شوند. افرادی که افسردگی خفیف دارند یا علائمشان ادامه‌دار است، می‌توانند با روش‌هایی مانند طب سوزنی، ماساژ، هیپنوتیزم و بازخورد زیستی (بیوفیدبک) حال عمومی خود را بهبود بخشند.
  • درمان‌های تحریک مغزی: این نوع درمان‌ها برای افرادی که افسردگی شدید یا افسردگی همراه با روان‌پریشی دارند مفید است. انواع آن شامل «درمان الکتروشوک» (ECT)، «تحریک مغناطیسی مغز» (TMS) و «تحریک عصب واگ» (VNS) است.

قرص‌های ضدافسردگی اعتیادآورند؟

قرص‌های ضدافسردگی به‌طور کلی اعتیادآور به معنای کلاسیک آن (مانند مواد مخدر یا الکل) نیستند، اما برخی افراد ممکن است پس از مصرف طولانی‌مدت، در صورت قطع ناگهانی دارو، با علائمی مثل بی‌قراری، سرگیجه، بی‌خوابی یا حالت تهوع روبه‌رو شوند که به آن «علائم قطع مصرف» گفته می‌شود. این وضعیت معمولاً به وابستگی فیزیکی خفیف مربوط است، نه اعتیاد روانی. به همین دلیل، قطع مصرف داروهای ضدافسردگی باید تحت نظر پزشک و به‌صورت تدریجی انجام شود تا از بروز این علائم جلوگیری شود.

راه های عملی درمان افسردگی

راهکارهای عملی برای مدیریت افسردگی

اگر علائم افسردگی را در خود یا اطرافیان مشاهده کردید، بهتر است هرچه زودتر به یک متخصص سلامت روان مراجعه کرده و درمان را آغاز کنید. شروع زودهنگام درمان می‌تواند از شدیدتر شدن علائم جلوگیری کند.

در کنار درمان تخصصی، کارهایی هم هست که می‌توانید در خانه انجام دهید تا به بهبود و مدیریت علائم افسردگی کمک کند، از جمله:

  • انجام تمرین‌های خودمراقبتی
  • فعالیت بدنی منظم یا ورزش
  • داشتن خواب کافی و با کیفیت (نه خیلی کم و نه خیلی زیاد)
  • استفاده از تکنیک‌های کاهش استرس مانند مدیتیشن، تنفس دیافراگمی و ذهن‌آگاهی
  • رعایت رژیم غذایی سالم و متعادل
  • پرهیز از مصرف الکل، چون می‌تواند افسردگی را تشدید کند
  • وقت گذراندن با کسانی که برایتان مهم هستند و در کنارشان احساس خوبی دارید.

چه زمانی باید از متخصص کمک بگیریم؟

اگر بیشتر ساعات روز، به مدت بیش از دو هفته، علائم افسردگی را تجربه می‌کنید، بهتر است با یک متخصص مشورت کنید. معمولاً خلق پایین، اگر افسردگی نباشد، به‌زودی بهتر می‌شود.

چقدر طول می‌کشد تا درمان اثر کند؟

مدت زمان بهبود افسردگی در هر فرد متفاوت است. داروهای ضدافسردگی معمولاً پس از یک تا ۲ هفته اثرات اولیه دارند، اما برای رسیدن به تأثیر کامل ۴ تا ۸ هفته زمان نیاز است. روان‌درمانی نیز ممکن است در عرض چند هفته تا چند ماه نتایج مثبتی نشان دهد. درمان شامل دو مرحله است: مرحله حاد برای کاهش علائم و مرحله ادامه‌دار (۶ تا ۱۲ ماه یا بیشتر) برای جلوگیری از بازگشت بیماری. بدون درمان، افسردگی می‌تواند چند ماه تا چند سال طول بکشد. عواملی مانند شدت افسردگی، نوع آن، سبک زندگی، حمایت اجتماعی و پایبندی به درمان در روند بهبودی تاثیر بگذارد. شروع زودهنگام درمان و ارتباط مداوم با پزشک اهمیت زیادی دارد. صبر و پیگیری درمان نقش مهمی در بهبودی بلندمدت و پیشگیری از عود افسردگی دارند.

تفاوت روانشناس و روانپزشک در درمان افسردگی چیست؟

تفاوت اصلی بین روان‌پزشک و روان‌درمانگر در نوع آموزش آن‌ها و توانایی تجویز دارو است. روان‌پزشک یک پزشک متخصص است که می‌تواند داروهای ضدافسردگی تجویز کند و معمولاً به جوانب زیستی افسردگی توجه دارد. او همچنین می‌تواند از روش‌هایی مثل شوک‌درمانی یا تحریک مغناطیسی برای موارد شدید استفاده کند. روان‌پزشک معمولاً برای افسردگی‌های شدید یا پیچیده که نیاز به دارو دارند مناسب است.

در مقابل، روان‌درمانگر (مانند روان‌شناس، مشاور یا مددکار اجتماعی) دارای مدرک کارشناسی‌ارشد یا دکترا در رشته‌های غیرپزشکی است و تمرکز اصلی‌اش بر درمان کلامی است. او دارو تجویز نمی‌کند اما با روش‌هایی مانند CBT، DBT، درمان روان‌تحلیلی یا بین‌فردی به فرد کمک می‌کند افکار، احساسات و رفتارهای خود را مدیریت کند. 

در بسیاری از موارد، همکاری بین روان‌پزشک و روان‌درمانگر بهترین نتیجه را دارد؛ روان‌پزشک دارو را مدیریت می‌کند و روان‌درمانگر با جلسات درمانی به بهبود روانی و رفتاری فرد کمک می‌کند. این رویکرد ترکیبی، هم به جنبه زیستی و هم به جنبه روانی افسردگی می‌پردازد.

چگونه به فرد افسرده کمک کنیم؟ 

کمک به فردی که دچار افسردگی است، نیازمند حمایت عاطفی، کمک عملی و تشویق به دریافت کمک حرفه‌ای است. در قدم اول، آن‌ها را به مراجعه به متخصص سلامت روان برای ارزیابی تشویق کنید. در گرفتن وقت، پیدا کردن درمانگر مناسب و همراهی در روند درمان به آن‌ها کمک کنید. صبور باشید؛ گرفتن وقت درمانی ممکن است زمان‌بر باشد.

با گوش دادن بدون قضاوت، حمایت عاطفی، و یادگیری درباره افسردگی، درک بهتری از شرایط فرد پیدا می‌کنید. کمک‌های عملی مثل پخت غذا، خرید، یا مراقبت از خانه می‌تواند بار روانی آن‌ها را کاهش دهد. به آرامی آن‌ها را به عادت‌های سالم مثل خواب منظم، ورزش و پرهیز از الکل تشویق کنید.

از جملاتی مثل «خودت رو جمع کن» یا مقایسه با دیگران پرهیز کنید. اگر صحبت از خودکشی شد، آن را جدی بگیرید، مستقیم سؤال بپرسید و فوراً کمک بگیرید.

در نهایت، از خودتان هم مراقبت کنید. حمایت از فردی افسرده می‌تواند سخت و فرساینده باشد، بنابراین حفظ سلامت روان خودتان نیز ضروری است.

 

نکته پایانی

تشخیص‌های روان‌پزشکی مثل «افسردگی» ابزارهایی علمی برای پژوهش و درمان هستند و استفاده آن‌ها در مکالمات روزمره ممکن است دقیق نبوده و آسیب‌رسان واقع شوند. مشاهده علائم در خود یا دیگران تنها یک قدم ابتدایی برای آگاهی است. شاید بهتر است قبل از پرسیدن این سؤال که «آیا من افسرده‌ام؟»، بپرسیم چرا من نیاز به تشخیص دارم و هدف از آن چیست؟ شرایط هر نفر منحصر‌به‌فرد است و باید در بستر شخصی خود مورد بررسی قرار بگیرد؛ در مثال افسردگی، ممکن است دو نفر علائم مشابه را با علل کاملا متفاوت تجربه کنند. از این رو گام اصلی، افزایش آگاهی، مشورت با متخصص و تلاش برای بهبود شرایط است.

مشاوره پزشکی

اسنپ دکتر

تیم تحریریه اسنپ‌دکتر، از مترجمان و نویسندگانی تشکیل شده که سال‌ها در حوزه‌های پزشکی، روانشناسی و خبر مشغول نگارش و تولید محتوا بوده‌اند. آنها در تلاش هستند تا با ترجمه مقالات، مطالب و اخبار بروز از منابع معتبر بتوانند سطح آگاهی کاربران اسنپ‌دکتر را درباره انواع بیماری‌ها، داروها و مسائل پزشکی و روانشناسی بالا ببرند و تا حد امکان به برخی از دغدغه‌ها و مشکلات پزشکی آنها پاسخ دهند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا