روانشناسی

دلتنگی چیست و چطور باید با آن کنار آمد؟

دلتنگی چیست و چطور می‎‌توان با آن کنار آمد؟ چه عاملی باعث ایجاد حس دلتنگی در ما می‌شود؟ در این مطلب از وبلاگ اسنپ‌دکتر به این سوالات درباره دلتنگی پاسخ داده‌ و ابعاد مختلف روانی این حس را بررسی کرده‎ایم. 

دلتنگی کلمه‌ای است که اغلب افراد آن را به کار می‌برند بدون آنکه معنای دقیق این واژه را بدانند. تا به حال برایتان پیش آمده است که به جای استفاده از کلمه دل از قلب استفاده کنید؟ این واژه ریشه روانشناسی دارد و افراد معنای دقیق آن را نمی‌دانند.  

فلسفه دلتنگی چیست؟

«دلم برایت تنگ شده»؛ ما زمانی این جمله را به کار می‌بریم که از عمق وجود خلائی را تجربه می‌کنیم که تنها با قلبمان آن را احساس می‎کنیم. ما می‌توانیم به دلایل مختلفی دلتنگ افراد شویم، اما یک چیز مسلم است؛ زمانی دلتنگ کسی می‌شویم که واقعاً به او اهمیت می‌دهیم و برای او ارزش قائل هستیم. 

وقتی احساس دلتنگی می‎کنیم، اتفاقاتی در مغز رخ می‌دهد. سطح اکسی توسین و دوپامین شما کاهش می‎یابد. سطح این دو ماده از طریق لمس فیزیکی و ارتباط صمیمانه ما با او افزایش پیدا می‌‌کند. دلیل اینکه در لحظه‌ای خاص دلتنگ یک شخص خاص می‌شویم این است که در آن لحظه احساس نیازی وجود ما را فرا می‎گیرد که تنها همان شخص توانایی برآورده کردن آن را دارد.

رابطه زناشویی

علت احساس کردن دلتنگی چیست؟

معمولا احساس دلتنگی شما به دلیل نیازهایتان است؛ اگر بتوانید نیازهایتان را از راه دیگری برآورده کنید، دیگر دلتنگ نمی‌شوید و یا با آن فرد تماس برقرار نمی‌کنید. در حالت غم و اندوه این سینه است که تنگ می‌شود؛ در این حالت قلب تند می‌تپد، نبض به سختی می‌زند؛ قلب منشا حرکات نبض است که باعث می شود احساس دلتنگی کنیم. وقتی دلمان برای کسی تنگ می‌شود، نمی‌توانیم آن را انکار کنیم. نمی‌توانیم احساس دلتنگی را از سرمان بیرون کنیم و مثل مگس آزاردهنده‌ای که در تابستان وزوز می‌کند، در ذهنمان باقی می‌ماند.

چه عواملی باعث می‌شوند دلمان برای کسی تنگ شود؟

وقتی زخم‌های تازه‌ای در روح‎مان وجود دارد، هر چیزی می‌تواند ما را تحریک کند. وقتی دلت برای کسی تنگ می‌شود به اصطلاح روانشناسی احساسات وحشی می‌شوند و هر عاملی می‌تواند خاطرات قدیمی و نوستالژیک را زنده کند. در این مواقع ذهن شروع به مرور اطلاعات، خاطرات و احساساتی که در خود نگه داشته، می‎کند. آوریل ماکاریو، کارشناس روابط بیان می‌کند: مکان‌ها، غذاها، آهنگ‌ها، عطرها و حتی چیزهای تصادفی می‌توانند ما را به یاد کسی بیاندازند. این موارد به ناچار ما را به خاطره گویی سوق می‌دهد. با این حال، ماکاریو معتقد است “بسیار مهم است که یاد بگیرید وقتی دلتنگی و سنگینی قلب را بخاطر این حس، احساس می کنید، چگونه با آن کنار بیایید.”

وی با اشاره به مراحل مواجهه با دلتنگی، گفت: مواجهه با واقعیت، ایجاد فقدان می‌کند؛ پشت سرگذاشتن خاطرات رنج آور، تحمل مجموعه‌ای کامل از هیجانات مربوط به فقدان، انطباق با تغییراتی که به علت فقدان پیش آمده و شرایط زندگی را تغییر داده است، پذیرفتن فقدان و ساماندهی دوباره زندگی از مراحل دلتنگی است که هر شخصی بسته به شرایط خود آن را تجربه می کند.

متخصصان توصیه می‌کنند: «وقتی دلتان برای کسی تنگ می شود، از آن احساس فرار نکنید. ممکن است دلتان برای کسی که درگذشته است، کسی که در زندان است، کسی که زمانی دوست صمیمی بوده، یا به سادگی برای کسی که از دست رفته و دیگر در این دنیا نیست تنگ شود؛ اما یک چیز مهم در مورد زندگی این است که مسیر حیات ادامه دارد و شما هم با این مسیر به راه خود ادامه می دهید، بنابراین گرامی داشتن خاطرات بسیار خوب است. ولی بهتر است که به آن خاطرات اجازه ندهید که مانع حرکت شما رو به جلو، رشد مفید و ادامه زندگی‌تان شود.»

روزهای خوش گذشته را به یادآورید

لاسون متخصص روابط و روانشناس فقدان، معتقد است که وقتی به کسی فکر می‌کنید که دلتان برایش تنگ شده است، خوب است که لحظه‌های خنده‌دار و روزهای خوش را یادآوری کنید.

این روانشناس با بیان اینکه افراد باید هیجانات و احساسات خود را بشناسند، ادامه داد: در حالت ناامیدی شما احساس پوچی می‌کنید، دلتنگی در برابر فرد محبوبتان ممکن است غیر قابل تحمل باشد و نتوانید گریه خود را کنترل کنید، در آن صورت زندگی خود را پوچ و بی معنا می دانید؛ در برابر احساس ترس ممکن است شما هراس به خود راه بدهید بدون آنکه به علت آن واقف باشید؛ هنگام تجربه احساس خشم، ممکن است غضب شما، خودتان یا فرد محبوب از دست رفته‌ را هدف بگیرد، یا هر فرد دیگری که در اطراف شماست. ممکن است برخی مواقع اضطراب، احساس پریشانی و آشفتگی بدون آنکه علت آن را بدانید، بر شما غلبه کند.

وقتی دلتنگ هستیم، چه احساساتی را تجربه می‌کنیم؟

زمانی که افسرده می‌شوید خلق، اشتها، خواب، حافظه شما مختل می‌شود. وقتی درماندگی را حس می‌کنید که امور زندگی از کنترل شما خارج شده و هیچ کاری از دست شما ساخته نباشد و قادر به کنترل احساسات خود نیستید؛ هنگام تنهایی هیچ کس نمی تواند درد شما را درک کند، تمایل دارید از دیگران و یا به طور کلی از دنیا کناره بگیرید. در مواجهه با این حس به شدت مشتاق دیدار فرد از دست رفته هستید، احساس می‌کنید با هیچ چیز نمی توانید این فضای خالی را پر کنید. هنگامی که به خود اجازه دهید تمام طیف از احساسات دلتنگی را احساس کنید و درنهایت هضمش کنید، می توانید شروع به حرکت به جلو کنید.

بدیهی است که در ابتدا شما احساس غم فراوانی را تجربه کنید، اما زندگی ادامه دارد. ما نمی‌توانیم به تنهایی اتفاقاتی را بسازیم. به زبان ساده، توصیه می‌کنیم به این روند اعتماد کنید. سونیا شوارتز، کارشناس روابط می‌گوید: «بهترین کار در چنین شرایطی این است که به حرکت رو به جلو ادامه دهید، مهم نیست چقدر دردناک است. واقعیت را بپذیرید، قبول کنید که رابطه شما تمام شده است و در فرصت دیگری می‌توانید شروع تازه‌ای داشته باشید؛ اجازه بدهید تا این احساسات فقدان از بین بروند و در عوض فرصت عشق در آینده و شادی را در آغوش بگیرید. در نهایت، درد محو می‌شود و کسی را پیدا می‌کنید که می‌تواند به خاطر همه تجربه‌هایی که داشتید از احساسات شما قدردانی کند. پس هرگز امید خود را از دست ندهید. هر انسانی لایق شادی و دریافت عشق واقعی است.» 

چه باید کرد؟ راه حل چیست؟

 وقتی دلت برای کسی تنگ می‌شود، احساسات و هیجاناتی دارید که می‌تواند بر روحیه و دیدگاه شما در زندگی تاثیر بگذارد. بنابراین، بهترین راهی که متخصصان روابط پیشنهاد می‌کنند این است که از خود بپرسید، چرا دلتان برای آن شخص تنگ شده؟ از خود بپرسید که از دست دادن او چه تاثیری بر شما دارد؟ با خود و افکار خود صادق باشید و تصمیم بگیرید که آیا آماده شروع حرکت هستید؟

به علاقمندی‌هایتان بپردازید

 فرصتی را برای خود مهیا کنید تا بتوانید علاقمندی‌هایتان را بشناسید؛ ارزش‌های شخصی خود را بشناسید، شاید رابطه شما به پایان رسیده باشد اما به این دلیل بازنده محسوب نمی‌شوید. تمام این مراحل را پشت سر می‌گذارید، یک لیست از توانمندی های خود تهیه کنید و بر روی آنها تمرکز کنید.

یک نامه بنویسید

نامه ها همیشه موقعیتت‌ها را شفاف می‌‎کنند و خروجی خوبی برای بیان آزادانه احساسات خود هستند. نوشتن نامه (که نیازی به ارسال آن نیست) به شما این امکان را می‌دهد که هر آنچه می‌خواهید به فردی که برایش دلتنگ شده‌اید، بگویید.

یکی دیگر از راه‌های مفید برای افراد و رفع دلتنگی این است که احساساتشان را با یک دوست امین یا یکی از اعضای خانواده در میان بگذارند. این فرد باید کسی باشد که خوب به حرف‌های شما گوش دهد، شما را قضاوت نکند و رازدار باشد؛ این فرد نباید به شما راهکار و دستور دهد، همچنین می‌توانید خاطره‌نویسی کنید و حرف هایتان را بنویسید.

گاهی فقط باید با کسی که دلتنگت شده صحبت کنی

اگر احساس شجاعت می‌کنید و توانایی دارید، صحبت کردن با فردی که باعث چنین احساسات شدیدی در قلب شما شده، ممکن است مسیر نهایی شما باشد. با احترام به سراغ فرد مورد نظر بروید و صحبتی صادقانه و صمیمانه داشته باشید. شما می‌توانید در مورد این واقعیت که دلتان برای او تنگ شده مستقیم صحبت کنید. چه کسی می داند؟ این امکان وجود دارد که آنها هم دلتنگ شما شده باشند و فقط نمی‌دانستند چگونه با شما ارتباط برقرار کنند یا خیلی ترسیده بودند که این کار را انجام دهند. این اقدام شما ممکن است فرصتی را برای اصلاح و احیای رابطه شما باز کند.

سخن پایانی

بدانید که غم بخشی از زندگی همه انسان‌ها است. به مردم اجازه ندهید زندگی شما و احساساتتان را کنترل کنند و آنقدر بر آن تأثیر بگذارند که شما را از بین ببرند. شما قوی‌‎تر از آنچه فکر می‌کنید هستید؛ به خود فرصت دهید تا احساس ناراحتی کنید. اما در آن نقطه گیر نکنید و با زمان دادن به خود، بدن، ذهن و قلب‌تان آن را کم کم هضم کنید. اگر کنار آمدن با دلتنگی شخصی برایتان بسیار سخت شده است، بهتر است با یک متخصص سلامت روان تماس بگیرید.

منبع
verywellmindverywellmind
مشاوره پزشکی

اسنپ دکتر

تیم تحریریه اسنپ‌دکتر، از مترجمان و نویسندگانی تشکیل شده که سال‌ها در حوزه‌های پزشکی، روانشناسی و خبر مشغول نگارش و تولید محتوا بوده‌اند. آنها در تلاش هستند تا با ترجمه مقالات، مطالب و اخبار بروز از منابع معتبر بتوانند سطح آگاهی کاربران اسنپ‌دکتر را درباره انواع بیماری‌ها، داروها و مسائل پزشکی و روانشناسی بالا ببرند و تا حد امکان به برخی از دغدغه‌ها و مشکلات پزشکی آنها پاسخ دهند.

نوشته های مشابه

‫4 نظرها

  1. سه سال بود با هم بودیم
    یهو خواست جدا بشه
    و دلیلشم سر رفتار کردن من بود
    حق هم داشت
    اما اون هیچوقت نفهمیدم از خودم هم بیشتر دوسش دارم…
    چن باری بعد جداییمون پیام داد ولی حتی سین نکردمو حذفیدم پیامشو
    چون چن بار تموم کرده بود و خودم میرفتم به هر قیمتی آشتیش میدادم،اونم هم به این وضع عادت کرده بود
    ولی دیگه نه.. قرار نیس برگردم…
    این پیامو در حالی دارم مینویسم که..تک تک اعضای بدنم داغونن دلتنگن نابود شدن…

  2. سلام
    من خیلی دلتنگ اونی که دوسش دارم خستم اما بدستش نیاورده بودم که بخوام از دستش بدم
    چیکار کنم حداقل یکم حالم خوب بشه واقعا دیگه بریدم از زندگی لحظه به لحظه روزم به فکرشم حتی یلحظه هم کلم نمیکنه
    یه روش هم برای ماها بدید
    من هرروز خاطره هارو مرور میکنم اما حالم رو خیلی بدتر میکنه

    1. حتما در یک مطلب یا در یک لایو اینستاگرامی در صفحه اسنپ‌دکتر در این رابطه راهکارهایی را ارائه خواهیم کرد و از روانشناسانی که در این زمینه فعالیت دارند، راهنمایی خواهیم خواست.

دکمه بازگشت به بالا